توضیح: این فیلم به کارگردانی بهزاد بهزادپور و در سال 1382 تولید شده است. هم اکنون می توانید نسخه کامل این فیلم را با سه کیفیت متفاوت، از «خیزش تی وی» دانلود نمایید.

قسمت اول (خداحافظ رفیق): با سه کیفیت متفاوت:
کیفیت بالاتــر(با حجم 128 مگابایت): دریافت
کیفیت متوسـط(با حجم 73 مگابایت): دریافت
کیفیت پایین تر(با حجم 52 مگابایت): دریافت
تماشای آنلاین قسمت اول: [پیوند به آپارات] ؛ [پیوند به نماشا]
خلاصه داستان قسمت اول: جانباز شیمیایی به نام مسلم که همسرش او را ترک کرده، با دوستان شهیدش در بهشت زهرا قرار می‌گذارد. او به همراه دوستان شهیدش با موتور سیکلت از میادین مختلف تهران، مکان‌ها و دوستان مختلف از جمله جانباز قطع نخاعی به نام اصغر در بیمارستان، بازدید می‌کند و از اصغر می‌خواهند که زندگی مادی این جهان را رها ساخته و همراه آ‌نان شود. او نیز می‌پذیرد و همراه آنان به بهشت زهرا باز می‌گردد. به هنگام خداحافظی، مسلم که تنها مانده، گریه و زاری می‌کند و از شهیدان می‌خواهد که او را نیز با خود ببرند؛ اما ایشان پاسخ می‌دهند که در این خصوص اجازه‌ای ندارند. مسلم با پافشاری موفق می‌شود اذن شهادت را اخذ و همراه شهیدان برود.
تصاویری از قسمت اول:


قسمت دوم (یک لحظه رنگین کمان):
با سه کیفیت متفاوت:
کیفیت بالاتــــر(با حجم 67 مگابایت): دریافت
کیفیت متوسـط(با حجم 46 مگابایت): دریافت
کیفیت پایین تر(با حجم 31 مگابایت): دریافت
تماشای آنلاین قسمت دوم: [پیوند به آپارات] ؛ [پیوند به نماشا]
خلاصه داستان قسمت دوم: یک گروه فیلمبرداری مشغول تصویربرداری از بقایای جنگ هستند که ناگاه دو نوجوان وارد کادر دوربینشان می‌شوند و تقاضا می‌کنند تا خاطره‌ی آنها نیز شنیده شود. آنها این تقاضا را می‌پذیرند. اما به هنگام بازبینی، دو جوان بسیجی را در تصویر نمی‌بینند. پس از مدتی پلاک‌های آن دو را در تفحص یافته و درمی‌یابند این دو نوجوان شهید شده بودند. گروه به هنگام بازگشت بر روی مین رفته و شهید می‌شوند.
تصاویری از قسمت دوم:


قسمت سوم (گل شیشه ای):
با سه کیفیت متفاوت:
کیفیت بالاتــــر(با حجم 51 مگابایت): دریافت
کیفیت متوسـط(با حجم 35 مگابایت): دریافت
کیفیت پایین تر(با حجم 24 مگابایت): دریافت
تماشای آنلاین قسمت سوم: [پیوند به آپارات] ؛ [پیوند به آپارات]
خلاصه داستان قسمت سوم: دختر خردسال شهیدی که در مجاورت ایستگاه راه‌آهن زندگی می‌کند، در انتظار بازگشت پدر از جبهه با دسته گل به استقبال قطارهایی که رزمندگان را از جبهه به شهرشان باز می‌گرداند، می‌رود. از زبان یکی از رزمندگان می‌شنویم، هر رزمنده‌ای که از این دختر دسته گلی دریافت کند، شهید می‌شود. بار آخر که می‌خواهد دسته‌ی گل را به رزمنده‌ای تحویل دهد، پدر شهیدش را مشاهده می‌کند و این بار دسته گل را به خود او باز می‌گرداند. مادر از انتظار طولانی دختر برای بازگشت پدر خسته شده و هر چه به او می‌گوید که پدرش شهید شده، دختر نمی‌پذیرد. دختر برای آخرین بار از مادر اجازه می‌گیرد که این بار نیز به انتظار پدر در ایستگاه بنشیند. قرار می‌شود در آن سرمای طاقت‌فرسا، پس از نیم ساعت، مادر او را به همراه خود بازگرداند. اما مادر خواب می‌ماند و دختر در آن سرما، یخ می‌زند و می‌میرد.
تصاویری از قسمت سوم: