
توضیح: شهید مهدی صابری، فرمانده گروهان علی اکبر(ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون بودند که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) با تروریست های تکفیری می جنگند.در این ویدیو صدای این شهید بزرگوار را که دقایقی قبل از شهادتش بوسیله تلفن همراه ضبط شده است می شنویم.
فایل تصویری:
دریافت
حجم: 10.84 مگابایت
تماشای آنلاین: [پیوند به آپارات]
دقیقا مقابلمون، تکفیریهای لعنتیاند| تعدادِ زخمیهامون رفته بالا | دلمون گرمه به حضرت زینب | دو تا شهید دادیم، هشت تا زخمی، ولی دلمون گرمه که راه خوبی رو انتخاب کردیم | شارژِ موبایلم تموم شده، دیگه زیاد نمیتونم صحبت کنم | چون مموریهای گوشیام رو برداشته بودم، حافظهای برای ضبط فیلم ندارم.
(نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد): اگه ما رو بعد دیدید که هیچ، توفیق ازمون سلب شده | یا حسین…
اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید | خیلی بد کردیم، خیلی | بندگی خدا رو نکردیم… (هق هق گریه امانش نمیدهد)..
(با بغضی در گلو به سختی میگوید):
خدایا بنده خوبی برات نبودم
(ادامه میدهد): شرایطِ سختیه | گریهام نه از ترس بود | از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود.
یا حسینِ زهرا
(صدای تک تیراندازها قطع نمیشود، ادامه میدهد): این خمپاره آخری، یکی از بچهها، پای چپش قطع شد | دستام الان پر خونه | موبایلم هم، همینطور/ الان پایِ قطع شدش، یه طرف، تنش یه طرف..
یا حسین، یا حسین
(گویا یکی از نیروهایش اجازه عقب نشینی میخواهد، فریاد میزند): نه نه! عقب نشینی تو کار نیست، سنگر رو حفظ کن! سنگر رو حفظ کن!
(در آخر، پشت بیسیم از هم رزمانش میخواهد اگر میتوانند کسی را بفرستند که برایشان آب ببرد، که پاسخ منفی است!)
میگوید: یا علی، کربلا، یا علی کربلا.
فایل تصویری:

حجم: 10.84 مگابایت
تماشای آنلاین: [پیوند به آپارات]
متن حرف های شهید: به ادامه مطلب بروید.
یا حسین، یا حسین، یا حسیندقیقا مقابلمون، تکفیریهای لعنتیاند| تعدادِ زخمیهامون رفته بالا | دلمون گرمه به حضرت زینب | دو تا شهید دادیم، هشت تا زخمی، ولی دلمون گرمه که راه خوبی رو انتخاب کردیم | شارژِ موبایلم تموم شده، دیگه زیاد نمیتونم صحبت کنم | چون مموریهای گوشیام رو برداشته بودم، حافظهای برای ضبط فیلم ندارم.
(نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد): اگه ما رو بعد دیدید که هیچ، توفیق ازمون سلب شده | یا حسین…
اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید | خیلی بد کردیم، خیلی | بندگی خدا رو نکردیم… (هق هق گریه امانش نمیدهد)..
(با بغضی در گلو به سختی میگوید):
خدایا بنده خوبی برات نبودم
(ادامه میدهد): شرایطِ سختیه | گریهام نه از ترس بود | از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود.
یا حسینِ زهرا
(صدای تک تیراندازها قطع نمیشود، ادامه میدهد): این خمپاره آخری، یکی از بچهها، پای چپش قطع شد | دستام الان پر خونه | موبایلم هم، همینطور/ الان پایِ قطع شدش، یه طرف، تنش یه طرف..
یا حسین، یا حسین
(گویا یکی از نیروهایش اجازه عقب نشینی میخواهد، فریاد میزند): نه نه! عقب نشینی تو کار نیست، سنگر رو حفظ کن! سنگر رو حفظ کن!
(در آخر، پشت بیسیم از هم رزمانش میخواهد اگر میتوانند کسی را بفرستند که برایشان آب ببرد، که پاسخ منفی است!)
میگوید: یا علی، کربلا، یا علی کربلا.